خواب دیدم ..دستی،مرا بیدار کرد

ساخت وبلاگ


شب تاسوعا خیلی زار زدم گفتم خداجون دوستت دارم گفتم خدا جون کمکم کن 

درسته چند روز قبل تشر زدم باهات دعوا کردم اما به خداوندی خودت از صمیم قلب دوستت دارم منو ببخش

دستمو بگیر رهام نکن

امن یجیب المضطر اذا دعاه و یکشف السوء


شب بعد از ی چت سه ساعته با دوست جان خوابیدم تا ساعت ۹صبح

ی خواب عجیب دیدم 

خواب دیدم  خواب عجیب 

خوابی،که همیشه دغدغه ی روزهای من بود،که آیا این ارتباط درسته یا نه؟خواب دیدم لب دریا با همسر جان بودیم پام لغزید اوفتادم تو آب  موج منو با خودش برد خیلی تقلا میکردم چادر سرم بود دستامو از آب بیرون آورده بودم و کمک میخواستم همسر جان تا ی مسیر به دنبال من اومد اما شنا بلد نبود داشتم به جاهای عمیق دریا میرسیدم صدای غرش موجهایی که منتظر من بودن تا منو غرق کنن و به اقیانوس،ببرن به گوشم میرسید خشم دریا رو دیدم وحشت کردم در همون حال ی ادم بیخیال تو قایقی نشسته بود،چنگ زدم از قایق بالا رفتم نمیدونم چرا توجهی،نداشت ؟؟رفتم به ساحل زن و مردی،تو ساحل نشسته بودن همینجور که میلرزیدم ازش خواستم گوشیشو بده به همسرجان زنگ بزنم تا بهش خبر بدم نجات پیدا کردم و بیاد،منو ببره

اون چی،که جالب بود در حال غرق شدن همه ش به این فکر میکردم که خدا من پر از گناهم حالا با اینهمه گناه چیکار کنم؟؟ی سروش غیبی گفت فلان گناه رو ترک کن ....همونجا توبه کردم ...از خدا خواستم نجات پیدا کنم و این گناهو برای همیشه کنار بذارم 


خدایا کمکم کن.....

خدایا رهایم مکن



 ۲۰ مهر ۹۵ ، ۱۷:۴۸

به نام عشق...
ما را در سایت به نام عشق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3rozhaye-man5 بازدید : 204 تاريخ : دوشنبه 8 آذر 1395 ساعت: 14:34