همه اومدن غیر از تو

ساخت وبلاگ

چقدر زوووود گذشت

چقدر اینروزها زود میگذره

احساس میکنم خدا هم خسته شده اونقدر تند تند روزا رو شب و شبا رو به روز میرسونه تا دنیا تموم بشه دیگه همه چی تکراری و خسته کننده شده

آدمه همو میکشن و همدیگه رو زجر میدن ، حرمتها از بین رفته ، همه سر به زیر شدن چون سراشون تو گوشیه ، ارتباطها کم شده و قلبها یخی

تو این هیر و ویر شانزده روز قبل محمدرضا به دنیا اومد 

عزیزم چه نمکی و بامزه

ساکت و نجیب

همونقدر که خوشحال شطم غصه دار هم شدم

چون عقب افتادم 

از روال طبیعی زندگی عقب افتادم


و امروز هم هشتمین نوه به دنیا اومد 

سامی به دنیا اومد و خبر تولدش تو گروه مخابره شد و عکسهاش

عزیزم چه خوشگل

چه بانمک

شیطنت از چشماش میبارید 

همه تبریک گفتن و قلب گذاشتن حتی من

اما در پس همه ی ابراز محبتها و عزیزم گفتنها سیل اشک بود که از چشمام میبارید

خدایا!

اگه تو این گره کور رو وا نکنی محبورم خودم وا بکنم ...وا کردنی،که تهش معلوم نیست 

خدایا کمک کن زندگیم خراب نشه

خدایا تو که خیر و خوبی بنده هاتو میخوای التماست میکنم این گره رو وا کن 

خدایا من به رحمتت امیدوارم 

به نام عشق...
ما را در سایت به نام عشق دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 3rozhaye-man5 بازدید : 265 تاريخ : دوشنبه 4 بهمن 1395 ساعت: 7:35